.........کوچولوی عزیز

بیا فرزندم

  بیا فرزندم که در غم عشقت مشوشم بسیار  بیا و ببین سختیها چه  بسیارند برای رسیدن به تو و چه ناخوشم حتی از خوشیهای این دنیا شب ها از فراق تو می نالم ، صبح ها به امید آمدنت روزی نو آغاز میکنم چو روزبه پایان رسد، گویی در آتشم بازم ، روا نیست با من معشوق ومسکین درگاهت چنین کنی جانا  ای جانا حسم بر این است که شربت وصلم نوشانده ای تو دمی، پس از هر دو جهانت پا نکشم تو نیز مرا با لحظه ناب مثبت شدن آزمایشم مرا خوش دار جانا      ...
29 مرداد 1391
1